جدول جو
جدول جو

معنی گل نشاندن - جستجوی لغت در جدول جو

گل نشاندن
(سِ پَ کَ دَ)
کاشتن گل. نشا کردن گل. نشاندن گل چون نشاندن نهال یا نهال نشاندن:
عمارت همی کرد و زر میفشاند
همه خار میکند و گل مینشاند.
نظامی (از آنندراج).
من آن مستم که گر گل مینشانم تاک میروید
ز تاکم برگ هم با سینۀ صدچاک میروید.
باقر کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
گل نشاندن
گل کاشتن: بنام خلاف تو گر گل نشانند سنان جگر دوز و خنجر دهد بر. (ازرقی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پس نشاندن
تصویر پس نشاندن
به عقب راندن، کسی را پس زدن و دور کردن، سپاهیان دشمن را شکست دادن و دور کردن
فرهنگ فارسی عمید
(وَ)
پس نشانیدن. لشکر خصم را بعقب نشستن داشتن
لغت نامه دهخدا
(سَ شِ کَ تَ)
به اصطلاح قماربازان ولایت همه نقد خود را در یک بار برداو نهادن چه وقتی که همه نقد خود را یک بار بر داومی نهند آن وقت لفظ گل به ضم کاف فارسی بر زبان میرانند، چنانچه قماربازان هند در چنین حالتی لفظ جهل به ضم جیم عربی مخلوطالتلفظ بها میگویند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ رِ کَ / کِ دَ)
مخفف گوهر نشاندن. ترصیع و گوهرنگاری باشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از پس نشاندن
تصویر پس نشاندن
لشکر خصم را عقب راندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردنشاندن
تصویر گردنشاندن
گردنشاندن از... زایل کردن گرد و غبار از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
در اصطلاح قمار بازان همه نقد خود را یکباره برد او نهادن درین موقع کلمه گل را بر زبان رانند
فرهنگ لغت هوشیار
گل افشاندن بر. گل پاشیدن بر گل ریختن بر: بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گهر نشاندن
تصویر گهر نشاندن
جای دادن گوهر بر چیزی (چون انگشتری) ترصیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل خواندن
تصویر گل خواندن
((~. خا دَ))
در اصطلاح قماربازان همه نقد خود را یکباره بر داو نهادن، در این موقع کلمه «گل» را بر زبان رانند
فرهنگ فارسی معین